حاضرم در راه دین از تن جدا گردد سرم
من بمیرم باك نیست، اما بماند رهبرم
آمین یا رب العالمین
✾
سلام آقا جان! ♡❤
شنیده ایم رفته اید بیمارستان برای یک عمل مختصر!
گفته اند الحمدلله عمل خوب بوده آقاجان!
خود شما مصاحبه کرده اید و گفته اید مردم نگران نباشند!
آقاجان! حتی عمل مختصر موفقیت آمیز شما هم دلهره می اندازد توی دل ما. تو را به خدا حواستان به خودتان باشد.
آقاجان! از همین الان می شود حدس زد که شبکه های بیگانه از این خبر عمل شما چه شایعه هایی که نمی سازند! گوش ما به این شایعه ها بدهکار نیست اما چند دقیقه خوابیدن شما روی تخت بیمارستان، دل خیلی ها را از صنعا تا ضاحیه و از تهران تا سامرا، می لرزاند!
آقاجان! اگر می شود فردا یا پس فردا مثل همیشه یک سخنرانی مقتدرانه بکنید تا دلمان یک کم با دیدنتان آرام بگیرد.
ارادتمند شما ♡❤
سربازی که تحمل دیدن فرمانده اش را روی تخت بیمارستان ندارد.
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به دریای دل اربابم
قایق از خشم پر است
و دل از نفرت تکفیـریـهـا
شیعه در نیمه شعبان خوش بود
که به خود جرأت رفتن دادید
نه دگر این بار دعوا به سر سربند نیست همه سربندهــــا،نام یا فاطمه است
نشود تکرار باز عاشورا
خیمه ها این بار جایش امن است
علم عبـاس هــم
دست نیکوی گل سرسبد فاطمه است رهبرم خامنه ایــست
رهبرم سید و اولاد علیــست
رهبرم اخم کنـد
به علی مادرتان داغ شما میبیند
حاج همت رفته،کاظمی دیگر نیست پدر موشک ایران هم رفـت
لیـک از عالم غیب
باز با ما هستند حاج قاسـم هم هست
که سلیمانی کـرد، همه دنیا را
همهٔ ما هسـتیم
کور خواندید اگــر، باز هم فکر کنید
که علی تنها است نامه های بیعتِ مسلم، همه ایرانیست
همه با خون خود امضا کردیم
خاک پای نوکـر اربابیـم
باز دنیا انگار . . . . . . . . . . . . . . هوس رویش لاله کرده
امام خامنه ای در سخنرانی پس از نماز عید فطر اسرائیل را به دلیل حمله به نوار غزه«سگ هار» خواند و از همه مسلمانان خواست تا مردم فلسطین را برای مقابله با این نسل کشی تجهیز کنند.
رهبر معظم انقلاب ایران افزود: این سگ هار، این گرگ وحشی به مردم بی گناه حمله ور شد و بشریت باید واکنشی به آن نشان دهد. این یک نسل کشی است، یک فاجعه تاریخی است.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان خطبه ها تأکید کردند: بر خلاف نظر و تلاش حامیان رژیم کودک کش صهیونیست، همه دنیا از جمله دنیای اسلام موظف است هر چه می تواند به تجهیز ملت فلسطین کمک کند.
سردار قاسم سلیمانی می گوید یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان رو که سالها به دنبال او بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می کرد و هم از تعداد زیادی از بچه های ما شهید گرفته بود رو با روشهای پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه ی خاصی و پس از ورود آنها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم... خیلی خوشحال بودیم...
او کسی بود که حکمش مثلا پنجاه بار اعدام بود...
در جلسه ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم این مسئله رو مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ما وقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم...
رهبری بلافاصله فرمودند: همین الآن زنگ بزن آزادش کنند!!!
من بدون چون و چرا زنگ زدم و بلافاصله با تعجب بسیار زیاد پرسیدم که آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمی شم که چرا باید این کار رو می کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟
رهبری گفتند: مگر نمی گویی دعوتش کردیم؟
بعد از این جمله من خشکم زد و البته ایشان فرمودند: حتما دستگیرش کنید و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم...
هر قدر او آرام و بیسر و صدا میرود و میآید و کارهایش را انجام میدهد، بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی در مورد او، خیلی خبرها هست. آنها از او و سپاه تحت امرش میترسند و همین ترس سرآغاز خبرهای بعدی است، آنها او را تروریست میخوانند، بارها و بارها تحریمش میکنند، به او اتهام دخالت در امور سایر کشورها را میزنند، او را فردی بسیار قدرتمند در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خاورمیانه توصیف میکنند، او را متهم پرونده ترور رفیق حریری میدانند و سرانجام آنکه، آنها در کنگره امریکا، صریحاً و رسماً پیشنهاد ترور او را میدهند! شاید این همه تعارضات رفتاری و گفتاری برای قاسم سلیمانی تعجبی هم نداشته باشد.
و این البته همه آن چیزی نیست که در مورد او گفته میشود. روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی مینویسد: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش میدانند. بسیاری از مقامات امریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن سلیمانی کردهاند، میگویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شدهاند».
شاید از سر همین بهت است که یکی از مقامات بلندپایه ارتش امریکا عاجزانه میگوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه میخواهد؟»
کر و لال و کورند از این رو عقل خود را به کار نمی گیرند
قرآن کریم سوره ی بقره آیه ی 171
شماحمایت کنید و چشم پوشید در برابر ظلم های که میکنید
خدای ما بزرگ است
فریاد ما از عمق جان بلند خواهد شد
الله و اکبر
آه مظلوم بی جواب نخواهد ماند
درد علی دو گونه است: یک درد. دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند. و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمهشبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده... و به ناله در آورده است. ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقاش احساس میکند. اما، این درد علی نیست. دردی که چنان روح بزرگی را به ناله در آورده است،تنهائی است. که ما آنرا نمیشناسیم!! باید این درد را بشناسیم... نه آن درد را… که علی درد شمشیر را احساس نمیکند. و...ما... درد علی را احساس نمیکنیم